با دخترم

دختر نازم

عسل مامان ایشالله سال 93 برات سالی پر از شادی.سلامتی.خوشی باشه.

سال 92 با همه ی خوبیو بدی هاش تموم شد..

تعطیلات عید هم با رفتن به خونه ی عمه و عمو خاله و ...تموم شد.عید امسال که منو بابایی مدام در حال کنترل شما بودیم که یک وقت خرابکاری جبران نشدنی برامووون به بار نیاری..

تو این یک سالی که گذشت شما ماشالله بزرگ شدی و شیطونو باهوشو بازیگووووش که الهی مامان قربون تمومه اداهای ناااازت....

تا صدای نوحه بیاد یا بابایی حسین حسین بگه با شور خاصی شروع میکنی به سینه زدن...

صدای آهنگ بیاد با مدلای مختلف میرقصی..حتی آهنگ ملایم باشه فقط موج میری...

یه وقتایی بابا دراز میکشه خدا نکنه منم برم بخوابم...هرجای اتاق که باشی با سرعت نور خودتو به ما میرسونیو خودتو میندازی روی ما...حتما هم باید وسط خودتو قرار بدی و شروع کنی به دست زدن...

لی لی حوضکم که بخونم.سریع ناخناتو جمه میکنی میرسی به شصتت تکونش میدی...

تا صدای اذان میاد دستاتو بالا میکنی.پچ پچ میکنی...(دعا میکنی)

بعدش هم دستاتو به هم میزنیو به معنیه تموووووووووووووم شد...

مامانو بابارو خوب میشناسیو صدامووون میکنی..تویه عکسا بابایی رو نشون میدی..تا میگم مامانی کو خودمو نشون میدی.قربونت بشم..مامانو تو عکسا نمیشناسی...

مدام هم که گوشی دستت میگیری و با تلفن صحبت میکنی.با عمه.میگی ایه..ع ممممه

روی م تشدید میزاری.بعد هم الکی میخندی...مامان به فدااات...

وقتی هرچی میخوای با انگشتت به اون اشاره میکنی...

خیلی قشنگ میتونی بای بای کنی..

به بخاری و رادیات اصلا نزدیک نمیشی چون میدونی داغن.و بهشون میگی دا

عروسک ببعی رو میبینی میگی بع

یه گلدون توی راهرو هست رو جاکفشی که تو روز جرات نمیکنم درو باز کنم به اون بیچاره اب بدم..چون شما هوس میکنی تشریف ببری خونه ی عمه...

و خیلیییییییییی کارای ناز دیگه انجام میدی...

گل مامان.عسل مامان..همه دنیای مامان

همیشه شاد باش.همیشه بخند..بی نهایت دوست دارم یکی یه دونم

بووووووووووووووووووووووووووس