بدون عنوان
سلام قشنگ مامان
الان که دارم برات مینویسم یکشنبه ٢٦ آذر.
٥شنبه با بابا محسن رفتیم خونه مامان بزرگ.که با هم بریم سرویس چوبای شما رو بگیریم.چند جا رفتیم.ولی سفارش سرویس شمارو تو کرج دادیم.تا آخر هفته ایشالله میارن.
سرویس کالسکه ی شما هم خریدیم.به اضافه ی یه سری خرده ریزا...
هنوز خریدامون مونده.شنبه رفتم پرونده تشکیل دادم تو بیمارستان نجمیه.دکتر کیکاووسی.دیروز حال مامان خیلی گرفته بود...
آخه خانم دکتر گفت من احساس میکنم گل دخترمون کوچولو باشه...!
یه سونو لایتنر فرستاد واسه ١ دی.ولی من طاقت نداشتم.خیلی نگران حال شما بودم.از همون جا رفتم اورژانسی سونو.
شما ٢٧ هفته ٣ روز بودی.ماشالله خوب لگد میزدی.خوشگل مامان شما ١٠٤٠ گرم بودی.خدارو شکر هیچ مشکلی هم نداری.فدات شم الهی.دیروز باهات قهر کرده بودم.آقای دکتر میگفت شما وزنت طبیعیه.اما چاق نیستی.
آتریسای مامان مگه قرار نشده که شما حسابی بخوری تفلیه تفلی بشی؟
دخترم حسابی بخور.دلم میخواد تا ماه آخر حسابی وزن اضافه کنی.
قشنگم خدا رو شکر که سالمی.دوست دارم عزیزم.