سلام دخترم.خوبی قشنگم.ماه های آخر دیگه نمیزاری مامان شبا بخوابه... مدام لگداتو تو دنده های مامان میکوبی...! اون شب پاتو از رو شکم بابایی گرفته بود شما هم سریع پاتو جمع کردی... بابا کلی ذوق پاهاتو کرده بود که با دست گرفتتشون. قشنگم این عکسارو ببین... بلاخره تونستم حجم عکسارو کم کنم... برات عکس بابایی رو گذاشتم.بابایی وقتی که داشت دیوار شمارو رنگ میزد... اینم دست مامانی که بابایی رنگیش کرده! اینم یه عکس دیگه از بابای مهربونو دوست داشتنی عزیزم آتریسا جان این عکس عمو حسین.که دستش درد نکنه.خیلی تو این چند وقت اذیتش کردیم.کلی هم تو کارای رنگ آمیزی اتاق شما به بابایی کمک کردن. بابایی که حسابی خسته شده. ...